علی مظهر همه خوبی هاست

چراکه:

نخستین حاکم اسلامی است ؛ با رای قاطع مردم به قدرت رسید.

نخستین حاکم اسلامی است؛ تاپایان حاکمیت خویش به مردم گفت در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حــق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد”.

نخستین حاکم اسلامی است؛ مخالف خویش ( سعد ابن ابی وقاص) راکه مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیـعت نکرد؛ مقابله نکرد و حتی علیه او سخن نگفت.

نخستین حاکم اسلامی است؛ به مخالف خویش(طلحه و زبیر) که عازم مـــکه بودند تا علیه اوجنگ راه بیندازند؛ گفت: میدانم حج نمی روید!”؛ اما با این وجود نه مانع شان شد و نه بر سابقه جهادشان خط کشید.

نخستین حاکم اسلامی است؛ خطاب به مخالفانش فقط گفت : برادران مسلمان ما هستند که در حق ما ظلم کردند!”.

نخستین حاکم اسلامی است؛ مخالفینش (خوارج)در کمال آزادی علیه اودست به تظاهرات می زدند.

نخستین حاکم اسلامی است؛ درقلمرو حــکومت اوقاضی، ازبالاترین امنیت و استقلال برخورداربود؛ تاآنجا که علیه او حکم کرد!.

نخستین حاکم اسلامی است؛ هیچگاه هم نشینی کارگزاران خویش با  مجالس اشراف رابرنمی تافت وبـه توجیه وتفسیر واخفاکاری اعمال زیردستانش نمی پرداخت.

نخستین حاکم اسلامی است؛ در دوراهی اجرای عدالت ویا بقای حکومت،هیچگاه حاضر نمی شد عدالت را به قربانگاه بفرستد.

نخستین حاکم  اسلامی است؛ در مواجهه باستایشگران ومجیزگویان، برسرشان فــریاد بـــــرمی آورد و به شدت مقابله می کرد.

نخستین حاکم اسلامی است؛ هیچ گاه نظر برحــق خویش را به مـردم تحمیل نکرد. آنجا که بقول مالک اشتر فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود” برخلاف میل باطنی خویش به نظر مردم تن داد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردم مخالفت کردند وابوموسی اشعری رافرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد.

واین چنین بود مردی که :

ـــ از مصرف ناچیز "پی سوز" بیت المالی درمصارف شخصی  نمی گذشت.

ـــ برسفره معاویه نشستن وازمتاع حکومتش(عدالت ) دم زدن را برنمی تابید.

ـــ با غالیان وسودجویان و رمالان وبدعت گذاران دردین ومروجانی که اسلام را تاآنجا ترویج می کردند که مانع منافع شان نباشد، به مقابله برمی خواست.

ـــ  باعوام فریبانی که دین را برای دنیای خود "پوستین وارونه نشاندند" درستیز بود.

ـــ  بیشترین شِکوه اش تا پیش از رسیدن به خـلافت؛ ازبـدعت‌ ها ، ستم‌ها تحت نام دیـن و در عرصه ی نابرابری‌های اقتصادی بود. لذا پس از رسیدن به خـلافت، مهم‌ترین خطــبه اش را دراین زمینه ایـراد کرد وتا  پـایان زمامداری برآن پایبند بود.

*** به باورما اگر کسی درصدد تحقق ارزش‌هـای انسانی در شکل غیردینی آن هم باشد، علـی(ع) نیز می‌تواند  الگوی او قــرار گیرد؛ زیرا دو ارزش عــدالت و آزادی که علی(ع) برآن پا فشاری می کرد، درهـرمکتبی قابل  دفــاع است چراکه هرانسانی در پی این دو فضلیت است.
محمد گودرزوند چگینی
سوم اسفندماه یکهزار و سیصد و نود و هشت


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها